کد مطلب:161759 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:253

چگونگی جمع
در این تضاد ظاهری، ما جز برگزیدن یكی از دو راه را نخواهیم داشت: یا باید

با تكلف، تمامی روایات و آیات یكی از دو طرف را در رد و یا تاویل كرد؛ و یا این كه به روش دیگری این عویصه را برداشت كه نه نیازی به تاویل و تفسیرهای نه چندان عقلایی باشد و نه آنها را از حوزه راهنمایی و الگوگیری خارج نماید.


راه حل جمع بین این دو دسته از روایات آن است كه بین مقام ثبوت و اثبات تفكیك قائل شد. مقام ثبوت همان جایگاه واقعی و فوق بشری معصوم است كه از آن سخن گفتیم. موجودی كه به ظاهر بشر است ولی تالی تلو خداوند قرار گرفت و با اندكی تنزل، جامع تمامی كمالاتی است كه برای ذات اقدس احدیت قائلیم. [1] و همین موقعیت است كه به آنها شایستگی وساطت وحی یا تفسیر و تبیین كلام الهی را می دهد. این تمایز ذاتی (نه اعتباری)، قدرت و توان درك كامل كلام الهی (به صورت انحصاری) را در وجود آنها میسر ساخته است. موقعیتی غیر قابل جایگزینی و دارای همه لوازم و اصول این شایستگی. درك واقعی و شناخت كنه این مقام، برای انسانها (همانند درك كنه ذات الهی) غیر ممكن است و به همین علت مكلف به شناخت آن نیز نمی باشند. وجود آنها در این مرحله به اندازه وجود الهی رازآلود و دست نایافتنی است و ممكن است ورود در آن برای بسیاری از مردم، گمراه كننده نیز باشد. ولی معصوم در مقام اثبات، همه خصوصیات و آثار و علایم یك بشر را داراست كه هم درك و شناخت آن مقدور است و هم تبعیت از آن. بنابراین می توان گفت: معصوم در مقام اثبات، همانند قرآن، وجودی تنزل یافته پیدا كرده است. به همان دلیلی كه قرآن برای قابل درك قرار گرفتن، نازل شده است، در غیر اینصورت هیچ بشری توان تحمل كلام الهی را نداشت؛ و معصوم نیز در جایگاه ثبوتی خود، برای بشر دست نایافتنی و غیرقابل تحمل بود. بنابراین با وجود مادی و اثباتی آنها، از آن مرحله فاصله بسیار گرفت تا بتواند برای مردم الگو و اسوه و راهنما قرار گیرد و قابلیت تبعیت و تاسی داشته باشد. [2] .


باید توجه داشت كه ورود به مقام ثبوت معصوم، اولین عارضه ای كه ایجاد خواهد كرد این است كه فاصله ای عمیق میان انسانهای معمولی و معصوم ایجاد خواهد كرد و عملا آنها را از صحنه تاثیرگذاری و تبعیت عملی مردم خارج خواهد نمود و وجود آنها را همچون وجود الهی رازآلود خواهد ساخت كه فقط در مقام توسل و رفع حوائج و گرفتاریها مورد استفاده قرار خواهد گرفت!


[1] در اين وجه اعتقاد به غيب، ولايت تامه، كرامات و معجزات، تصرفات در تكوين، عالم بودن بما كان و ما يكون و ما هو كائن و... قابل توجيه است؛ زيرا اين جايگاه لازمه اش داشتن چنين قدرت و توانايي است.

[2] اين سخن را نگارنده در جايي نديده است لذا از صاحب نظران انتظار دارد آن را به نقد و تحليل گيرند تا اگر در آن ناراستي است اصلاح گردد. آنچه در اين چند سطر خلاصه و دربسته اشاده شده، آن است كه قرآن و معصوم، كه آن را به ثقلين مي شناسيم سرنوشتي يكسان خواهند يافت. درك و تحمل مستقيم كلام الهي براي بشر غير مقدور است. لذا بنابر اعتقاد برخي، قرآن در قالب كلمات، شكل نازل شده و يا رقيق شده كلام الهي است تا براي مردم قابل فهم باشد و معصوم نيز چنين است. وجود مادي معصوم يعني حصاردر دائره انسانيت و به معناي وجود رقيق شده آن تا امكان الگوگيري و شناخت آنها ميسر باشد. و چنين وجودي نيز جايگاه لطف و منت خداوند را به خوبي توجيه خواهد كرد. البته در نظر دارم اين بحث را درمقالتي ديگر به بحث گذارم ان شاءالله.